جامعه بلوچستان از دیر بازیست آماج حملات نابرابر اقوام مختلف بوده وهرکس به

 نحوی زهرخودرابراین سرزمین نجیب ریخته و جالب است که هیچ زمان آنچنان که

 خودشان انتظارداشته اند موفق نشده اند تمام وکمال براین خاک بزرگ دست

 یابند،بلوچستان یک مرکز کاملا سوق الجیشی با آب وهوای خاص خودش هست از

 سرحد گرفته تا مکران و کرمان و جاسک ومیناب و... واما این مهم که چرا توسعه

 نیافته است عواملی مختلف دست به دست هم داده اند تا از رشد و توسعه عقب

 بماند وباید از چند جهت بررسی و آسیب شناسی شود.۱- افراد روشنفکر قبل و بعد

 از انقلاب دراین منطقه جولان می دانند و دارای احزاب گوناگون سیاسی و فرهنگی

 بوده اند وبا اختلاف عقیده های فاحشی درکنار هم کار می کردنند وجالب است درآن

 زمان از گفته ها شنیده ام وبه گوش محکومم همه ی آنهادر کنار هم مشغول به

 فعالیت وبا بقیه ی احزاب در بحث و جدل بوده اندچنانکه در دهه ی شصت کار های

 فرهنگی وسیاسی زیادی انجام داده اند والان بنا به دلایلی از آوردن اسامی احزاب

 خودداری می کنم ولی نمیدانم چرا این تشکیلات تا دهه ی شصت بیشتر دوام نیاورد

 و همگی به جان هم افتادن یکی دیگری را رد می کرد ، دیگری برعلیه آن

 یکی .وجالب است جامعه مذهبی برعلیه همگی آنان شمشیر را از رو بسته بود

 وهمه ی این احزاب نابود و از بین رفتند و من به نظرم دلیل عمده این بود که ما جامعه

 

بلوچ یاد نگرفته ایم که کارگروهی بکنیم والان هم جامعه بلوچ از این امر مستثنی 

 

 

 نیست و دارد همان روند را ادامه می دهد یکی از مهمترین عامل عدم توسعه ،عدم

 آگاهی در کار گروهی و جمعی است که ما متاسفانه از آن داریم رنج می بریم

 وعامل دیگر خودمان هستیم چرا که علم به موضوع را نداریم،تخصص نداریم،با کدام

 نیروی انسانی ماهر می توان به چشم اندازی موفق درجهت رشد و توسعه گام

 برداشت؟آیا بااندک معدودی دانش آموخته ی دانشگاه آزادی  وپونای هندوستانی

 می شود به طرف توسعه حرکت کرد؟ شاید بشود ولی این روند کند است ما باید

 داشته هایمان را بیشتر کنیم وباید به آن درک برسیم که در جوامع امروز سواد حرف

اول را می زند و بعد آن تخصص برگ برنده جامعه است.ما باید جامعه را به طرف

 یادگیری علمی سوق دهیم. ودرمورد اینکه مذهب مانع رشد و توسعه می شود یا

   خیر؟ به نظر شخصی بنده هم آره و هم نه .چرا که درکل مذهب  به جای خود چیز

 خوبی است البته نه مذهبیون امروزی که فقط دنبال این هستند تا به هر قیمتی

 شده تریبون خود را حفظ کنند حتی به قیمت حذف دیگران.نه مذهبی های امروزی

 که در پشت مذهب دارند کا رها می کنند وبه قول شاعر بزرگوار :واعظان که  این جلوه

  برمنبر ومحراب می کنند چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند.درجامعه

 بلوچستان مذهب نماها مانع رشد شده اند ودرواقع با به پیش کشیدن مسائل

 ابتدایی مذهبی دوست دارند همه را تحت مطیع خود بکنند این  به نظرم آخر عدم

 توسعه و رشد یک جامعه را میرسانند کسانی دارند برای ما تصمیم می گیرند که

 خود اندر تصمیمات خود مانده اند و وظیفه ما ها این است که جامعه را آگاه کنیم

 ومرزها رابشکنیم و بگوییم آنچه ناحق است و دارد برما ناروایی می کند.ودر مورد

 خوبی مذهب بگویم به نوبه  ی خود عالی است ولی اگر فقط در چهارچوب  خود

 مذهب کار کند و نه در تصمیم گیریهای مهم سیاسی و حتی فرهنگی وهنری که

 متاسفانه مذهبیون من و شما یاد گرفته اند در همه جا دخالت کنند و همیشه این

 دخالت ها به ضرر من و شماه تمام شده است و در همین اندک

 مقاله خیلی چیزها را مطرح شدومیشه فهمید که چقدر مذهب گرایی در

 توسعه نیافتگی بلوچستان تاثیر مستقیم دارد هر چند که مذهب گرایی به نوبه خود

 داررای ارزش و احترام است ولی نه این که همه اش خرافات و بدعت شود وجالب

 است تا بدعت و خرافه پیش بیاید تعصب ، در جا از راه میرسد، تعصب که آمد ،پشت

 سرش جهالت خودنمایی می کند واین با توسعه جور درنمی آید. چرا که الان بحث

 عقل و علم   مورد توجه دیگر جوامع است وامیدوارم روزی برسد بلوچستان بر مدار

 توسعه بچرخد ودرآخر توسعه و مذهب دوچیز عکس هم هستند وهر دوخوبند  ولی

 نمی توانند علت و معلول همدیگر باشند.